درغبارآلود شب های بی پایان، آسمانم را چراغی نیست
برای باغ پائیزی آشفته تنهایی، زمستانم را بهاری نیست
گویی در این تاریکی زندان اندوه دل خسته ی گمگشته
زندگان نومید مرگ آلود عمرم را، هیچ راه نجاتی نیست
برای باغ پائیزی آشفته تنهایی، زمستانم را بهاری نیست
گویی در این تاریکی زندان اندوه دل خسته ی گمگشته
زندگان نومید مرگ آلود عمرم را، هیچ راه نجاتی نیست
PS: That'll be the first thing I wrote by myself in Persian(Farsi) in this blog !!!
No comments:
Post a Comment